دل خسته
شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۰۸ ق.ظ
تو نباشی ،
چه امیدی ،
به دل خسته من ...
میخواهم ،
دست دلـم را بگیرم ،
در دست فـردا بدهم ؛
با اجازه خــدا ...
به اندازه ستارهها ،
در دلم حرف هست ،
اما ،
بگم میریی ،
نگم میمیرم ...
حکایت جوجــهایست ،
که ،
در انتــظار بیرون آمدن از تخـم ،
میمـاند ،
و حسرت میمانــــد ...
میتوان سخن از زلـــف یـــــار گفت . . .
وقتــی میبینــم ،
او هـست ،
مــن نیز هستــم ،
امـا قـسمــــت نیــست ...
نــادانی دیروز ،
شـــادی امروزم را گرفت ... ؛
نادانی امروزم را بگیر ،
تا شادی فردایم را از دست ندهم ... ؛
تمام شـب یکی دیگم ،
من از حالم برای مردم دروغهای بدی میگم ...