قرآن میخوانم
سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ب.ظ
وقتی خیلی تنها میشوم ،
دوست دارم با او سخن بگویم ؛
قرآن میخوانم ...
دوست دارم با او سخن بگویم ؛
قرآن میخوانم ...
«من» وقتی در دعاهای کسی باشم
میفهمم که «او» خیلی دوستم دارد ...
چگونه از جان نگذرد ،
آنکه میداند جان بهای دیدار است ؛
و عشق ،
هدف حیات و محرک زندگی من است ؛
وقتــی میبینــم ،
او هـست ،
مــن نیز هستــم ،
امـا قـسمــــت نیــست ...
میگذارند به حساب جواب نداشتنت ... ؛
عــمراً بفهمند داری جان میکنی ،
تا حرمـــتهـا را نگه داری ...
گفت: کسی انگار درِ گوشم زمزمه میکند: قُل نارُ جهنَّم اَشدّ حرَّا ،
این روزهای سیاه عریانی ، روسپید تر از چادر نمی یابم ...