هر وقت به تو فکر میکنم ...
سه شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۱، ۰۲:۰۳ ق.ظ
تــو با مــن نیستی ،
اما وقتی به تو فکر میکنم ،
ابرهای سیاه دور میشوند ،
و باران هر وقت بگویم میبارد ...
اما وقتی به تو فکر میکنم ،
ابرهای سیاه دور میشوند ،
و باران هر وقت بگویم میبارد ...
و تو ،
مثل این سایهی افتاده به من ...
گاهی آنقدر کوچــک است که ،
آدمــهایی را که دوست نداریشان را،
روزی 100 بار میبینی ؛
ولی ،
گاهی آنقدر بـــزرگ میشود که ،
نتوانی کسانی را که دوستشان داری را،
حتی یک بار ببینی ،
حتی برای آخرین بار ...
وقتی که با تو بودم ،
چه کسی مداد رنگیاش را برداشت ،
و فاصلهی بین ما را پر کرد ...
برای سحر بیدارم میکند ؛
و از سحــر مــسـت تـــو ،
تا دم افـــطـارام ...
مانند دیگر احساسات ،
مثل عشق قیمت دارد ؛
تنفّرها را هم نباید خرج هر کسی کرد ؛
هر دم یــار را طلب کردن ؛
عشـــق آن بُود ،
دل را حرم یار کردن ...
یعنی ،
ما بـــاور کنیم ،
یک دلـــی هست که همیشه ،
ارادتمــنـد ماست ...
برای تو کنـــار گذاشتهام ؛
تا بدانی ،
همــیشه انتـــظار دیــدارت را میکشم ...