زلف یار
میتوان سخن از زلـــف یـــــار گفت . . .
میتوان سخن از زلـــف یـــــار گفت . . .
او هم ،
زیر بـــاورمان یــک نقـطــه میگذارد ،
و میشود یــــــاور مــا ...
همه مــردم سوار شدند ،
وقتی به بهــشت رسید ،
همـه پیــاده شدند ،
یادشان رفته بود ،
مقصــد خـــدا بود ،
نه بهــشت ؛
بعضیها بالای خط فقـــر هستند ؛
اما زیر خط فهــــم ...
بعدها که بیفرهنگتر شدیم ،
یک دقیقه سکوت ؛
حالا هم یک پیامک بدون متن ؛
و ادامه دارد سقوط آزاد فرهنگی ما ...
تا کجا !؟ ...
پ.ن: اشاره به برنامه نود این هفته
گاهی دلش میخواهد ،
کفشهایش را در بیاورد ،
یواشکـی ،
پاورچین پاورچین ،
از این جسم خاکی دور شـود ؛
باری که میشکست پشتت؟ ؛
غیر از من خدایی برایت خدایی کرده است؟ ؛
پس کجا می روی؟ ؛
پ.ن: شرح/2-3 , اعراف/59 , تکویر/26
باز هم گناهانی کردهام که ،
به خاطرشان بیمناک باشم ؛
و اگر از بدترین انسانها باشم ،
اعمال خوبی دارم که ،
به خاطرشان امیدوار شوم ...
آن وقت که به خــــدا پنـــاهنده میشویم ،
دیگر به هیچ گـذرنـــامـهای ،
نیاز نیست ...