شب بیداری
جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۲۸ ق.ظ
ایکاش ،
امشب به جای بیــدار ماندن ،
بیــدار شویم ...
به اســم دیگرت صدایت میکنم ؛
آنقدر صدایت میکنم ،
تا دلـــم لایق پاسخت شود ؛
یا رحمان و یا رحیم و یا حمید ...
که تا صدایش می کنم ،
پاسخم میگوید ... ؛
اگرچه وقتی او مرا صدا میزند ،
من کوتاهی می کنم ...؛
تنها مشتــرک مورد نظــر هستی ،
که همیشه ،
در دستــرسم هستی ...
برای مــن ،
تــــو نمیشود ... ،
الذی لیس کمثله شی...
فکر میکنم ،
چون گرفتارم به خدا نمیرسم ،
اما غافل از اینکه چون به خدا نرسیدهام ،
گرفتارم ...
باری که میشکست پشتت؟ ؛
غیر از من خدایی برایت خدایی کرده است؟ ؛
پس کجا می روی؟ ؛
پ.ن: شرح/2-3 , اعراف/59 , تکویر/26
وقتی که با تو بودم ،
چه کسی مداد رنگیاش را برداشت ،
و فاصلهی بین ما را پر کرد ...