مرا چه است؟
یک درد عمریست با من است ،
قلبم آرامِ یک عذاب است ؛
حالم هم خوب ، هم خراب است ؛
یک لحظه حس گریه دارم ،
یک لحظه راحتِ خیالم ...
یک درد عمریست با من است ،
قلبم آرامِ یک عذاب است ؛
حالم هم خوب ، هم خراب است ؛
یک لحظه حس گریه دارم ،
یک لحظه راحتِ خیالم ...
یاد تو بر شیشه دل، یکسره سنگ میزند ،
بر تنِ تار و پود من عشق تو چنگ میزند ... ؛
آه ... ، کجای کار من پیش تو لنگ میزند ...
فقط آینه میداند زبانِ حالِ دلم را ،
کجای این شب ابری ببینم روی ماهت را ،
شده کابوس شبهایم که بیفانوس چشمانت ،
کجای جاده برگردم مسیر اشتباهم را ...
اگر درها برویت بسته شد ،
دل بر نکن بازا ؛
در این خانه دقالباب کن ،
وا کردنش با من ...
به ناامیدی ریشخند میزنم ؛
شوق تسلیم خدا بودم ،
در دلم است ؛
من راضیم هرچه که او خواهد ...
دارد باران میبارد ؛
عاشق روضه طبیعتم ؛
در فصل پاییز ،
به سرخی میزنند برگها این روزها! ؛
تو بهترین حامی و مدافع دلم هستی ،
وقتی نیستی،
دلم تا مرز سقوط پیش میرود ...