یک استکان چای
دوشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۵۵ ب.ظ
گاهی ،
در کیش نامردان ،
مجازات عشق ،
ارتداد است ...
قاصدک را ،
فوت هم که کنی ،
پر پر میشود ،
چه رسد به سیلی ... ؛
توحیدش لَنگ میزند ،
کسی که بجای خدای خود ،
شیطان زمان خود را ابرقدرت میداند ...
تو که نیستی ،
سرد و یخبندان ،
تمام فصلهایمان ،
زمستان است ...
چگونه از جان نگذرد ،
آنکه میداند جان بهای دیدار است ؛
و عشق ،
هدف حیات و محرک زندگی من است ؛